×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

javad seif

غریبه

در دلم غوغاست. و در این اندیشه که آیا بروم  بروم و به آنها بگویم که مرا هم بگذارید تا پیشتان بنشینم و مغرب این بهار بی امید و محزون را تماشا کنم. اذان مغرب را بشنوم.

 اما حرفی نمی زنم   من هم در این شهر غریبم. طوفانی مرا نیز آواره کرده. مرا نیز در این بی آشیانی خود شریک کنید. من نیز چون شما آشیانی ندارم. من نیز مرغ سرزمین گم شده ای هستم. پرستوی مسافری هستم
پنجشنبه 1 اردیبهشت 1390 - 10:19:20 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


کمی با من مدارا کن


چی بگم


پاییزه


شبی تاریک و بیم موج و گردابی چنین حائل


خسته از شکستنم


منم آدمم اینو بفهمین


برو


آرزو


بی نهایت میخوامت تو رو


باز باران


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

110665 بازدید

69 بازدید امروز

34 بازدید دیروز

211 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements